بتاریخ بیست و یکم ماه مارچ سال روان میلادی، به مناسبت هفته “مبارزه علیه تبعیض نژادی” برنامه ای در”موزیم یادبود هولوکاست میلان” برگزارشد که جمعی از فعالان مدنی هزاره مقیم میلان ایتالیا، درآن اشتراک داشتند.
دراین برنامه، “امین وحیدی” فیلمساز مستقل هزاره، به نمایندگی ازجمع فعالان هزاره، درمورد مردم هزاره به زبان ایتالیایی صحبت کرد که متن زیر برگردان فشرده این صحبت ها به فارسی است.
امروز درحضور شما حاضرین، کمی احساساتی ام. این جای بسیار خوشی و افتخار است برایم که در چنین مکانی در مورد مردمم صحبت کنم. من متعلق به گروه قومی هزارههای افغانستان هستم که در بین حاضرین ممکن معلومات زیادی در باره هزارهها وجود نداشته باشد. از همین دلیل ممکن خیلیهای شما هزارهها را نشناسید.
به همین دلیل میخواهیم نکاتی چندی در مورد مردمم را اینجا برای تان یادآوری کنم. من خودم فیلمساز مستقل هستم و در پهلوی آن برای پیشبرد زندگی ام کارهای دیگری نیز دارم. همانطوریکه اول نیز یادآورشدم، متعلق به قوم هزاره هستم که نظر به بعضی از سایتهای معتبردنیا، هزاره ها از جمله زجرکشیده ترین مردمان دنیا به حساب میایند. (اشاره به گزارش سایت مینوریتی رایتس است که The Most Persecuted People on earth) اما متاسفانه هرگاه درباره افغانستان صحبت به عمل میاید، همه مردم موضوع را عمدا به صورت کلی مطرح میکنند و درباره مردم هزاره صحبت خاصی نمیشود. بدین لحاظ ما مردم هزاره، درهرجایی که فرصت صحبت و سخن برایمان فراهم شود، اینرا وظیفه انسانی، وجدانی، اخلاقی و قومی خود میدانیم تا با استفاده ازسلاح های دردست داشته خویش (کلام، هنر، فرهنگ و ادبیات) بتوانیم حرف خود را بزنیم و وجود خود را به جهانیان نشان دهیم و این گونه ابراز وجود کنیم.
قراریکه میگویند، از حرف حرف میخیزد، این پروژه امروزی، (نمایش مستند) در واقع حاصل ایده یست که درجریان یک سفر به آوشویتز برای ما خلق شد. برنامه سفر به آوشویتز دو سال پیش از طرف بعضی از موسسات فعال حقوق بشری با همکاری دانشگاه مان اجرا شد که طی آن شخصا خودم تجربه خوبی حاصل کردم.
من شخصا خیلی کنجکاو بودم تا با حضور در آوشوتیز رنج و درد قربانیان جنگ جهانی دوم را بهتر حس کنم. بخاطریکه خودم مربوط قومی میشوم که در تاریخ معاصرش حد اقل سه بار قتل عام شده است تا جایی که حداقل شصت و دو فیصد جمعیت شان از بین رفته و آنان از یک قوم بزرگ چند ده میلیونی به یک قوم نسبتا کوچک مبدل گشته اند. بزرگترین قتلعام هزاره ها در اواخر قرن نوزدهم میلادی صورت گرفته است اما تا کنون این قتلعام فجیع در مجامع بین المللی به صورت رسمی درج نشده است که این موضوع برای مردم ما درد بار است.
به همین دلیل، ما هرجایی میرویم، این را مسئولیت انسانی و اخلاقی خویش میدانیم که گذشته و تاریخ خویش را از یاد نبریم که ما کی هستیم و چه تاریخ و گذشته ای داریم و با سلاح های سازنده ای که دردست داریم، مثل هنرمان، علم مان، فرهنگ غنی مردم ما گذشته های خود را اسناد سازی کنیم تا به باد فراموشی سپرده نشوند. این حق مسلم ماست تا تاریخ خود را زنده نگهداریم.
من همزمان به نمایندگی از رستورانت سمرقند میلان که مستند میزگرد “یک پیاله چای درسمرقند” در آن تصویر برداری شده است هم با شما صحبت میکنم. رستورانت سمرقند، فقط یک رستورانت نیست، بلکه، ما در آن مکان درحد امکان میکوشیم بخشی از فرهنگ مردم خود را هم به نمایش بگذاریم.
همزمان به نمایندگی از گروه فنی ایکه تصویر برداری و صدا برداری این مستند را به عهده داشتند (که حالا خواهیم دید) صحبت میکنم که معمولا افراد پشت صحنه یک کار تصویری به چشم نمیخورند، اما نقش شان درساخت و تولید یک اثر صدا-تصویری حیاتی است. از همه عوامل این مستند از نویسنده گرفته تا کارگردان و سایر اعضا سپاسگذاری میکنم.
بعد از آن یک فیلم کوتاه از خودم است که خواهید دید که نمیخواهم در باره اش صحبت کنم، چون خود فیلم باید حرفش را بزند نه من. و سپس اگر سوال و جوابی بود، من درخدمتم، بخصوص در مورد مردم هزاره. خصوصا در شرایط حاضر، هزاره ها بیشتر از دیگران زیر تهدید رژیم طالبان قرار دارند.
به صورت خلص سه ویژگی مردم هزاره آنها را از سایر شهروندان افغانستان متمایز میسازد و این امر باعث میشود آنها بیشتر قربانی گردند.
مردم هزاره از لحاظ فزیکی و فیزیونومی چهره های قابل شناسایی دارند که از دیگر اقوام به آسانی قابل تفکیک است. مسئله دیگر مسئله مذهبی آنهاست که جمعیت بزرگ هزاره ها پیرو مذهب شیعه هستند در کشور با اکثریت سنی (گرچند در گذشته های دور و قبل از ورود اسلام، ممکن بودایی بوده باشند) و مشخصه سوم مردم هزاره، فرهنگ شان است. بیشتر هزاره ها مردمان روشنفکر هستند بدین لحاظ آنها به برابری حقوق مرد و زن، به ارزش های جهانی و حقوق بشر، به دادن حق درس و کار به زنان شان مشهور اند. هزاره ها به درس و تعلیم اهمیت ویژه ای میدهند و علم را وسیله سعادت خویش میدانند. این توجه خاص هزاره ها به علم را میتوان با آمارهای دقیق نشان داد. مثلا یک فامیل هزاره، اگر پنجاه یورو در روز درآمد داشته باشد، نصفش را برای خرج و خوراک خود و نصف دیگرش را برای درس و تعلیم فرزندان خود اختصاص میدهد.
حتا در دوران حضور گسترده جامعه جهانی درافغانستان و با وجود سرازیر شدن میلیارها دالر کمک به افغانستان، مناطق هزاره نشین همواره از این کمک ها محروم و بی بهره ماندند اما این تلاش شخصی مردم هزاره برای پیشرفت بود تا باعث شد آنان درعرصه کسب علم در افغانستان پیشرفت چشمگیری داشته باشند آنهم با پول جان کندن و عرق ریختن شخصی خودشان.
با وجود همه تبعیضات درتوزیع کمک های جامعه جهانی به هزاره ها، جامعه هزاره افغانستان همواره دوست و خواستار دموکراسی و آزادی بوده اند. آنان با حضور گسترده شان اعم از زن و مرد، به پروسه های دموکراتیک مانند انتخابات کمک کردند و حد نصاب های انتخاباتی را رسمیت بخشیدند، وگرنه بدون حضور گسترده هزاره ها، هیچ انتخاباتی در افغانستان به حداقلی نصاب رسمیت نمیرسید.
هزاره ها در همه پروسه های دموکراتیک در افغانستان، از جان خود مایه گذاشتند و سهم بزرگی را ادا کردند. ازین خاطر، امروز که طالبان بنیادگرا که دوباره قدرت را بدست گرفته اند، هزاره ها را منحیث موانع جدی علیه نظام بنیادگرایی شان میپندارند. از همین دلیل هزاره ها ازهرنگاه بیشتر مورد تهدید و خطر قراردارند. به گونه مثال، طالبان که در همین اواخر جستجوی خانه به خانه را در شهرهای افغانستان شروع کرده اند، بیشتر تعرضات شان بالای مناطق هزاره نشین بوده، با وجود دانستن این واقعیت که هزاره ها بجای سلاح گرم، سلاح نرم (علم و کتاب و قلم) دارند، اما آنها میخواهند روحیه این مردم را خرد کنند.
ازین خاطر، امیدوارم که مسئله افغانستان فراموش نشود. همچنان امیدوارم که جنگ اکراین هم بزودی خاتمه یابد و در هیچ جای دنیا خشونت وجود نداشته باشد.
حرف هایم را در اینجا خاتمه میدهم و فقط از شما عزیزان میخواهم برای عوامل پشت صحنه این مستند که روی پرده به چشم دیده نمیشوند، کف بزنید و ازآنها تقدیرکنید.
امین وحیدی