هزارههای قندهار
بخش دوم
نوشتة دکتر حفیظ شریعتی(سحر)
در تاریخ معصومی در دورۀ تیموریان آورده شده است: «در اُلوس هزارستان قندهار از زر سرخ و سدرد و سیاه رواج نیست و سودای ایشان به پارچه و کفش و آنچه از این قسم است.»
شیخ ابوالفضل غلامی دکنی در حدود چهارصد سال قبل در کتاب آیین اکبری دربارۀ هزارههای حوالی و حواشی قندهار آورده است: «هزارۀ دهله 454 گوسفند،20 خروار غله،300 س 500 پ، هزارۀ به نجه بنجی (پنج وایی. م) 160 گوسفند.15 س،500 پ، ولایت تیرین قلعۀ مستحکم دارد. 1500 گوسفند،1000 خروارغله، قوم هزاره 1500 س،3000 پ. از غزنی تا قندهار و از میدان تا نواحی بلخ مسکن هزاره است و زیاده از صدهزار خانه و سوم بخش او سوار اسب و گوسفند و بز دارند.
بلیو(blew) مینویسد: «آنها «هزاره» مناطق وسیع از کشور را در ید صلاحیت داشته، از حدود کابل و غزنی تا هرات دریک بخش (جغرافیایی – م) و از نزدیکی قندهار تا بلخ از سوی دیگر، وسعت سرزمین و محلات هزاره است.»
لیچ مینویسد: «من باور دارم که مردم هزاره در همین دوران متأخر شاهراه کابل – قندهار و هرات را در اختیار داشتند، نام خیلی از روستا و دهات مجاور شهر قندهار ثابت میکند که هزاره مؤسس و موجد آن بودند و قبر یکی از نیاکان آنها «امیر چوپان» در کنار مسیر شاهراه قندهار – هرات و نزدیک شهر گرشک قرار دارد، که امروزه بهنام «خاک چوپان» مشهور است… و میافزاید: «سرزمین هزاره تا شاول کویته امتداد یافته است، کلمهای که از نام تکهتو (Takatu) گرفته شده به رشته کوهی اطلاق میگردد تا پیشین و قندهار پیشرفته و کوچلاغ که در هزارهگی بهنام غار است، اولین منزل از کویته به سمت قندهاراست.»
مسون (Mason) یک سیاح امریکایی در قرن نوزده راجع به هزارستان و تصاحب اراضی آنها توسط افغانها مینویسد: «منطقۀ وردک قبلاً به هزاره متعلق بوده است و از یکصد سال به اینسو، توسط افغانها به زور ستانده شده، به نظر میرسد هزارۀ مناطق قرهباغ تا غزنی را نیز در اختیار داشته و اما به گونۀ یکسان از این مناطق رانده و بیرون ساخته شدهاند.»
قاضی نورالله مرعشی شوشتری در مجالسالمؤمنین، از موقعیت هزاره در قرن دهم خورشیدی (مطابق سدۀ 16.17 میلادی) چنین شرح میدهد: «هزارۀ کابل طایفه بیشمارند که در میان کابل، غزنین و قندهار مقام دارند و اکثر ایشان شیعۀ اهلبیت اطهارند و در این زمان از رؤسای شیعۀشان میرزا ملک شادمان است که اهل ایمان از وجود ایشان شاد و خارجیان کابل و غزنین از ترکوتاز (آن) در ناله و فریادند.»
«زمان شاه طهماسب اول (984 – 930 هـ.ق) اغلب مراجع به کرات سرزمین هزاره را جزء ایالت قندهار میشمارند. مطابق اظهار اسکندر منشی، قلات (مرکز کنونی ولایت زابل – م) در میانۀ هزارستان و قندهار است و از این مطلب چنین استنباط میشود که سرزمین واقع در شمال شرقی قندهار را بدین نام میخواندهاند.»
یک روز امرای لشکر همایون با تمام قوا بر قلعۀ قندهار یورش بردند، حملۀ زیاد کردند، خیلی از پیادۀ قلعه ضایع شدند، دوست بیگی و مهمتر یوسف از سران لشکر همایون کشته شدند و علیقلی شیبانی و میرک مارستانی (مالستانی) توسط تیر قلعگیان زخمیشدند، بعد از چند روز نواب بیرم خان و محمدی میرزا و سید محمد پکنه و جمعی که در خدمت بیرام خان بودند، فراخور مردانگی خدمت به جای آوردند و چندی از هزاره (هزارۀ مدافع شهر قندهار – م) به قتل رسیدند و حسین ایلچی سلطان سنجاو را زخم تیری به صورتش رسید و محمدی میرزا اسپ زیبای کهر را که «بورنچیق» نام داشت سوار بود و آن هزاره که حسین آقا را تیر زده بود و جمعی دیگر را نیز زخمیکرده، نیزۀ خود را حوالۀ محمد میرزا کرد.
اکبر که قسمت بزرگ هند را از افغانهای مخالف تصدره کرده بود، متوجه سند شده و حکمرانان «هزاره» ارغونی آنجا را از بین برده و سند را تحت ادارۀ مستقیم هند قرار داد، شاه بیگ کابلی، قندهار و هم گرمسیر (هیرمند) را الحاق کرده و قیام کاکرهای ژوب را در 1595 سرکوب کرد و همچنین در سال 1600 شورش هزاره را تحت رهبری میرزا حسن پسر شاهرخ (حاکم سابق بدخشان) در شمال قندهار خاموش و بعد از شکست شورش، میرزا حسن (با اقوام و عشیرۀ خود جانب غور فرار کرد.
پانوشت
. تاریخ سند معصومی، به انضمام مقدمه، حواشی، تعلیقات و فهارس نوشتۀ بکری، محمد معصوم، مصحح، داوود پوته، عمر بن محمد، تهران: اساطير، 1382، ص 133.
. فولادی، حسن، هزارهها، ترجمۀ عالمیکرمانی، تهران: عرفان، چاپ دوم، 1387، ص 84، (برگردان از متن انگلیسی).
. همان، ص 85.
. همان، ص 85.
. میرزا شادمان هزاره، معاصر جلالالدین اکبر یکی از بزرگان و میران معروف هزاره بود و از او دشمنانش هراس زیادی در دل داشتند و خضر خان هزاره که معاصر به ابرو همایون بود، خود یکی از نامداران و مدافعان ملی هزاره بود.
. ارزگانی، محمد افضل بن وطنداد زابلی، مختصرالمنقول در تاریخ هزاره و مغول، به کوشش دکتر حفیظ شریعتی سحر، کابل: امیری، 1394، ص 79.
. مجلۀ غرجستان، کابل، شمارۀ اول، سال 1368، ص 53.
. مجلۀ غرجستان، کابل، شمارۀ اول، سال 1368، ص 54.