سادات هزاره، از نظر ژنتیکی و فرهنگی هزارهاند.
سید علیاکبر موسوی
مقدمه
سادات هزاره، از نظر ژنتیک و فرهنگ هزاره به حساب میآیند. برای اثبات این نظریه، نخست باتوجه به ژنتیک سادات و دادههای علمی از آزمایش ژنتیکی آنان، این نظریه بازگشایی میشود و در بخش دوم، نظریة فرهنگی از نظر دانش مردمشناسی و انسانشناسی بررسی میشود و سرانجام با نتیجهگیری، هزاره بودن سادات هزاره، اثبات میشود.
این نظریه میتواند بحث بیفرجام سادات و هزاره را پایان ببخشد و باعث یگانگی این مردم شود.
تحقیقات ژنتیکی
تحقیقات ژنتیکی در ایران، هند و افغانستان نشان میدهد که کروموزم ایگرگ و تنوع ژنتیکی سیدهای این مناطق با غیر سیدهایی در همان مناطق، شبیه هم هستند؛ زیرا بررسی ژنتیکی وجود یک جد مشترک را نشان نمیدهد و اگر جد مشترک هم باشد، لزوماً پیامبر یا خاندان او نمیتواند باشد. این جد مشترک میتواند ترک، ایرانی یا هر نژاد دیگری باشد. بررسیها نشان میدهد که سیدهای این سه منطقه برخیها کمترین ژن مشترک با عربها را داشتهاند و برخی هرگز ژن عربی نداشتهاند. براساس این تحقیقات، علامت ژنتیکی برای برخی سادات، تعلق به هاپلوگروپ J1c3d است که شامل یهود و اعراب کهن خاورمیانه میشود که نمیتواند ارتباط داشتن با خاندان حضرت محمد را اثبات کند.
دور بودن ژنها
ساختار ژنتیکی حضرت فاطمه(س) 50 درصد از پیامبر اسلام و 50 درصد دیگر از بانو خدیجه بوده است. این ساختار ژنی وقتی به امام مهدی میرسد، کمتر از 5/100 درصد میشود و بیش از 99.5 درصد ساختار ژنتیکی امام دوازدهم از حضرت محمد دور میشود؛ یعنی ایشان تنها پنج درصد از ساختار ژنی 99.5 حضرت محمد را دارد.
مادر پیشوای ششم، شیه(امفروه) دختر نوة ابوبکر بوده است که 6.25 درصد ساختار ژنی ایشان از ابوبکر است از سوی دیگر امام ششم تنها نزدیک به سه درصد از ساختار ژنی پیامبر را دارد.
از زمان پیامبر تاکنون نزدیک به 1500 سال گذشته است. این یعنی نزدیک 50 تبار (نسل) باتوجه به تغییرات نسلی بیشتر از 99.9999 درصد ژنهای سادات امروز به حضرت محمد نمیرسد. پس از گذشت 1500 سال و 50 تبار(نسل) در یک سامانة بستة (کشورهای اسلامی) دیگر سید و ناسید قابل اثبات نیست؛ زیرا آنان تفاوت چندانی در انبار ژنی با هم ندارند. اکنون از دید دانش ژنتیک نمیشود یک گروه را جدا کرد و گفت اینها سید هستند و دیگران ناسیدند؛ زیرا ژنهای نیاکان این مردم در میان همة مردم به گونهای پخش شده است که دیگر شناسایی سید از ناسید امکانپذیر نیست. همانطوری که نمیشود از نظر علمی اثبات کرد که جد بزرگ هزارهها چنگیز خان است، هرگز نمیشود اثبات کرد که جد سادات هزاره، محمد رسول خدا است.
سادات هزاره
از سال 1390 خورشیدی تا کنون بیست سید هزاره که آزمایش «دی این ای» گرفتهاند، همة آنها از نظر ژنتیکی مانند هزارهها بودهاند. شاید بیشتر هم گرفته باشند و علنی نکرده باشند. آنان بیشترین نزدیکی ژنتیکی را مانند مردم هزاره با مردم آسیایمیانه و آسیایمرکزی داشتهاند. درصد بسیار کم آنان ژن عربی داشتهاند که در برابر ژن بومی ناچیز به شمار میآمدند. برخی آنان هرگز ژن عربی نداشتهاند. نمونة آن امینی مهرجو و بانوی ایشان است که از نظر ژنتیک هیچ تفاوتی با هزارهها نداشتند. این تحقیقات نشان میدهد که سادات هزاره، هزارهاند. هیچ تفاوتی میان آنان نیست.
نظریة فرهنگی و قومی
قوم به معنای گروه فرهنگی، یعنی (تاریخ، سرنوشت مشترک، زبان، سرزمین، ادبیات و هنر، موسیقی، میراث اساطیری، سنن و آداب، اعتقادات و آیینها و رسوم و یادمانها) مجموعهای از نگرشها، ویژگیها و روحیات که یک هزاره را از دیگران متمایز میکنند. این تعریف از قوم، تعریف فرهنگی است. بنابراین، هرکه در این ویژگیها با هزارهها مشترک باشند، هزارهاند؛ یعنی هرکه هزارهگی سخن بگوید و به دمبوره، دوبیتی هزارهگی، بولبی، دیدو و به موسیقی ویژة هزارهگی، عشق بورزد، تاریخ مشترک، درد و اندوه مشترک با هزارهها داشته باشد، هزارستانی باشد، آداب و رسوم هزارهگی داشته باشد، هزاره است. بنابراین، تمام سادات هزاره، در قوم با نگاه فرهنگی، هزاره شمرده میشوند و هزارهاند. همینگونه تمام کسانی که خواهرزادة هزارههایند، هزارهاند. نزدیک به نیمی از سادات هزاره، مادران هزاره دارند و داشتهاند و بنابراین هزاره شمرده میشوند.
نتیجهگیری
سادات هزاره هم از نظر فرهنگی و هم از نظر ژنتیکی هزارهاند. غیر از این را نمیشود اثبات کرد. بنابراین، سادات هزاره، هزارهاند. سادات در افغانستان، نژاد، تعریف میشود که با روشهای مستند و علمی به شمول «D N A » قابل اثبات نیست؛ زیرا سادات یک باور مذهبی است و بار نژادی ندارد. سادات هزاره باتوجه به اینکه هیچ یک از رسم و فرهنگ عرب را ندارند، عربی نمیدانند و از نظر شکل ظاهری، فرهنگ و هویت اجتماعی هزارهاند، نمیتوانند عرب باشند. عرب بودن برای سادات هزاره، هویت نامتجانس و نامشخص است. سادات هزاره، هزاره است. سید بودن آنان صرفاً کارکرد اجتماعی دارد. منزلت اجتماعی است و امتیاز به شمار میآید. این باور از سید بودن، نشاندهندة نژاد، ژن و قوم به معنای فرهنگ از سادات هزاره نیست. سادات هزاره، فقط هزاره است و هزاره بوده است و هر چیزی غیر از این قابل اثبات نیست.