بستن

هزاره کشی (بخش هفتم)

قتل‌عام افرادی که در مسجد عمو‌‌‌‌می ‌‌قریه‌ی‌شان پناه برده بودند، یکی از قتل‌عام مهم و کلیدی در یکه‌ولنگ است. این مسئله مهم است؛ زیرا این اسیران در هفت جنوری گرفتار و یک‌شب ‌‌‌‌‌آن‌ها را نگه‌داری کرده بودند و روز بعد در هشت جنوری به قتل رسانده بودند.

هزاره‌کشی

گردآورنده و پژوهشگر: دکتر حفیظ شریعتی(سحر)

عصر طالبان، قتل‌عام در یکه‌ولنگ از ( 7 تا 22 جنوری سال 2001)

نجات‌یافتگان (2)

دو نفر از این گرفتارشدگان به‌نام سید طاهر شاهد شماره 319 و احمد حسین فرزند استاد حسین جزء نجات‌یافتگان‌ بودکه یکی بعداً کشته شد. آن‌ها به طرف دریا فرارکرده بودند و از رفتن به دره‌علی خودداری کرده بودند؛ اما پس از این‌که طالبان بالای فراریان فیر کرده بودند،‌‌‌ یک نفر از فیر نجات یافته بوده است. ایشان از کته‌خانه شاهد شماره 204 است. او گفته است که: کشتار مردم گنبدی و مندیک در کنارش صورت گرفته است.

یک شاهد دیگر گفته است که: (پسر برادر یا خواهرش) از نیک طرف دره‌علی بر ‌‌‌‌می‌گشت و در راه در مندیک توسط گروهی از طالبان گرفتار و بسته شده بود‌‌‌. زمانی که خانواده‌اش برای پیدا کردن جسد او رفته بودند، جسد او را در قلعه‌ی ارباب حسن‌خان پیدا کرده بودند که مر‌‌‌‌می‌‌های زیاد در سر او خورده بودند. یک شاهد دیگر همراه با دو پسر یک مقتول از مندیک برای جمع‌آوری و دفن اجساد رفته بودند. سه جسد از مقتولانی قریه‌ی مندیک را از غسال‌خانه مسجد مندیک جمع‌آوری کرده بودند و دفن کرده بودند‌‌‌.

الف‌‌‌.(3) اسیران کته‌خانه از مسجد در هفت جنوری اسیر شدند و توسط گروهی از قاتلان طالب در نیک در هشت جنوری به قتل رسیدند.

قتل‌عام افرادی که در مسجد عمو‌‌‌‌می ‌‌قریه‌ی‌شان پناه برده بودند، یکی از قتل‌عام مهم و کلیدی در یکه‌ولنگ است. این مسئله مهم است؛ زیرا این اسیران در هفت جنوری گرفتار و یک‌شب ‌‌‌‌‌آن‌ها را نگه‌داری کرده بودند و روز بعد در هشت جنوری به قتل رسانده بودند.

جزئیات بیش‌تر توسط سید (الف) از کته‌خانه که نجات یافته بود، تهیه شده است‌‌‌. در جنوری عصر آن روز، نیروهای جبهه‌ی متحد از مرکز یکه‌ولنگ عقب‌نشینی کردند و بیست‌پنج نفرشان برای محافظت از عقب جبهه در قریه کته‌خانه ماندند. ‌‌‌‌‌آن‌ها از کته‌خانه تا تاریکی‌ساعت پنج ونیم فیر‌‌‌‌ می‌کردند‌‌‌. این زمانی بود که نیروهای‌شان کاملاً عقب‌نشینی کرده بودند‌‌‌. فیر ‌‌‌‌‌آن‌ها نیروهای پیاده‌ی طالبان را که مرکز نیک را در کنترول داشتند و قلمروشان را وسعت ‌‌‌‌می‌دادند، جلب کرد.

درجریان این جنگ، بعد از ظهر آن روز، تمام مردم مُلکی برای پنهان شدن در تلاش بودند. تعداد زیاد از مردم در حدود بیست‌سه نفر از زن، مرد و کودک در مسجد کته‌خانه‌ی پایین پناه برده بودند‌‌‌. بعد از ساعت سه عصر یک گروه از نیروهای طالبان ‌‌‌برای تعقیب افراد جبهه‌ی متحد داخل این مسجد شدند که هفت نفرشان خیلی قهر و خطرناک بودند‌‌‌.‌‌‌‌‌ آن‌ها دستور دادند که تمام مردان از مسجد اخراج شوند‌‌‌.‌‌‌‌‌آن‌ها زن‌ها و کودکان را لت وکوب و تهدید کردند‌‌‌. طالبان مردان را دستور دادند تا صف ببندند تا تیرباران شوند؛ اما زود خشم‌شان‌ کاهش یافته بود‌‌‌. طالبان تمام دارای‌هایی شخصی و ارزشی اسیران را غارت کردند و ‌‌‌‌‌آن‌ها را تا مرکز ولسوالی (کتاب‌خانه‌ی عرفانی مشرف به محوطه‌ی موسسه‌ی آکسفام که مرکز فرماندهی‌شان بود) رساندند‌‌‌. این اسیران ساعت پنج بعد از ظهر روز یک‌شنبه، هفت جنوری به آن‌جا رسیدند و بعد از یک توقف کوتاه به هُتل خراسان جابه‌جا شدند.

طالبان، مردم کته‌خانه را پانزده ساعت در هُتل خراسان نگه‌داری کردند‌‌‌.گروه هفت نفری که از اسیران نگه‌داری ‌‌‌‌می‌کردند، هفت نفر پشتون بودند‌‌‌. اگرچه یک گروه طالب‌های خارجی که به زبان عربی با اسیران حرف ‌‌‌‌می‌زدند، آن‌جا بودند و به زبان عربی اسیران را دشنام ‌‌‌‌می‌‌دادند. آن‌ها ساعت‌به‌ساعت در هُتل ‌‌‌‌می‌‌آمدند و اسیران را شدید لت‌وکوب ‌‌‌‌می‌کردند.

در هشت جنوری، ساعت هشت‌و‌نیم نگهبانان به بیست‌و سه نفر مرد از کته‌خانه و دوازده نفر دیگر تازه رسیده از قریه‌ی مندیک و گنبدی دستور دادند تا بر موتر‌‌‌ترپال‌دار سوار شوند‌‌‌.آن موتر در بیرون هُتل ایستاده بود‌‌‌. این موتر در ظرف کم‌تر از پنج دقیقه به قلعه‌ی ارباب حسن‌خان رسید‌‌‌. افراد مسلح طالبان، اسیران را از موتر پایین و ‌‌‌‌‌آن‌ها را به دو دسته تقسیم کردند‌‌‌. این افراد، هر دو دسته‌ی تقسیم شده را به دو لب‌جَر بردند. طالبان دست‌های‌شان را بسته نکرده بودند‌‌‌. تا آخرین لحظه اسیران نفهمیده بودند که تیرباران ‌‌‌‌می‌شوند‌‌‌. چهار پیره‌دار، هژده نفر اسیر را در جَر پایین بردند و احتمالاً همین تعداد اسیر را گروه دیگر نیز برده بودند‌‌‌. دسته‌ای از قاتلان از پشتون‌های محل، مسلح به یک پیکا و سه کلاشینکوف بودند‌‌‌.‌‌‌‌‌ آن‌ها به روی اسیران آتش کشودند و همه را با گلوله بستند تا این‌که تمام‌شان به ز‌‌‌‌مین افتادند و کشته شدند‌‌‌. یک نفر از این دسته‌ای قاتلان، کشته شده‌ها را تفتیش کرد و به زبان پشتو گفت که تمام این هزاره‌های کافر مرده‌اند و بعد از آن، ‌‌‌‌‌آن‌ها بر موتر سوار شدند و رفتند.

یکی از شاهدان اضافه ‌‌‌کرده است که فقط سیزده قربانی دست‌های‌شان باز بودند و بقیه پیش از بردن به محل کشتار دست‌های‌شان بسته بودند‌‌‌. او ادامه داد که: دستور تیرباران توسط شخصی بلندقد با لُنگی سفید داده ‌‌‌‌می‌شد‌‌‌.

ابراهیم خود را روی ز‌‌‌‌مین بین اجساد ‌‌انداخته بود. در این حال صدایی شنید که صدا ‌‌‌‌می‌زد ببینید که کسی زنده نباشد‌‌‌. سپس وقتی قاتلان دور شدند، هردوی‌شان از محل فرار کردند‌‌‌.

یک شاهد که بالای تپه‌ی قریه‌ی بیدمشکین پنهان شده بود، به خوبی ‌‌‌‌می‌توانست کشتارگاه را در قلعه‌ی ارباب حسن‌خان از آن تپه ببیند‌‌‌. او دیده بود که یک موتر کلان بارکش‌‌‌‌‌ آمد و بعد طالبان، اسیران را از موتر پایین کردند و به صف کردند و سپس تیر باران کردند‌‌‌. این موتر پس از قتل‌عام به طرف نیک برگشت پس از یک ساعت دوباره رفت و اجساد کشته‌شدگان را به نیک برگرداند. (اجساد کسانی را که طالبان صبح ‌‌‌‌‌آن‌ها را از کته‌خانه و بیدمشکین گرفتار کرده بودند.)

یک شاهد که از تیرباران مردم کته‌خانه بخشیده شده بود، به قلعه‌ی ارباب حسن‌خان برای جمع‌آوری اجساد رفته بود، گفت که: افزون‌بر انبار اجساد در خارج حویلی (محلی که موتر در آن‌جا دور ‌‌‌‌می‌خورد و جای تایر به طور آشکار در محل دیده می‌شد، زمانی که گزارش‌گران از محل دیدن کردند.) درآن‌جا تقریباً سی جسد دیگر در دهن جَر مانده بودند. این اجساد مردانی بودند که از قریه‌ی کته‌خانه و مندیک گرفتار شده بودند و در روز نخست تیرباران شده بودند‌‌‌. طالبان اجساد ‌‌‌‌‌آن‌ها را در محلی که تیرباران کرده بودند، مانده بودند.

نجات‌یافتگان

دو نفر از محل واقعی تیرباران نجات یافته بودند.

شاهد 204 از کته‌خانه چهار مر‌‌‌‌می‌‌ خورده بود و زخمی ‌‌شده بود؛ اما می‌توانست راه برود‌‌‌. یک نفر از قریه‌ی‌مندیک زخمی ‌‌نشده بود و هردو نفر بالا در بین مرده‌ها خوابیده بودند و بعداً فرار کرده بودند و از جَر بالا شده بودند و در تپه‌ای در جنوب محل حادثه مخفی شده بودند‌‌‌.

شاهد 205 سید فرزند سید (س) از قریه‌ی کته‌خانه همراه مردان کته‌خانه اسیر شد؛ اما ‌‌‌به خاطر سن‌بالا بخشیده شد. او دیده است که فرمان توسط ملا شهزاده قوماندان عمو‌‌‌‌می ‌‌صادر شده بود‌‌‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

0 دیدگاه
scroll to top