بستن

چرا قبیله سالاران ازنظام فدرالی میترسند: با نظام فدرالی درافغانستان، برابری و حقوق شهروندی بهترتامین میشود

نظام فدرالی که یکی از نظام های حکومت داری مروج دردنیا است درواقع تضمین کننده بهتردموکراسی وحقوق شهروندی برای کشورهاست. نظام فدرالی خصوصآ درکشورهایی که دارای تنوع قومی، زبانی و فرهنگی زیاد اند، تضمین کننده حقوق همه افراد به صورت برابرومطابق شعاع وجودی شان است

نگارنده: حیدر زوار

حال که معلوم شد، فقط شنیدن نام “نظام فدرالی” چون نام فرمانده “علیپور” و فرمانده “شجاعی” درنشیمن گاه  فاشیزم قبیله ای سوزش ایجاد میکند، ببینیم این “نظام فدرالی” چه سود وضرری به نظام  فاشیزم و تمامیت خواه دارد که فاشیستان اینقدرازآن هراس دارند و حتا ازذکرنام آن میترسند.

نظام فدرالی که یکی از نظام های حکومت داری مروج دردنیا است درواقع تضمین کننده بهتردموکراسی وحقوق شهروندی برای کشورهاست. نظام فدرالی خصوصآ درکشورهایی که دارای تنوع قومی، زبانی و فرهنگی زیاد اند، تضمین کننده حقوق همه افراد به صورت برابرومطابق شعاع وجودی شان است.

بگونه مثال، کشورهای کلان و پیشرفته ی دنیا چون هند، برزیل، آمریکا و روسیه، نمونه های کلان نظام فدرالی درجهان را تشکیل میدهند. این کشورها با داشتن تنوع قومی، زبانی و فرهنگی زیاد، به ساختار و تشکیلاتی نیازدارند که متضمن حقوق همه شهروندان شان مطابق خواست و نیازآنان باشد وهمزمان شهروندان را برای تصمیم گیری های ایالتی شان دست بازمیدهند.

حتا کشورهمسایه ما پاکستان دارای یک نظام فدرالی است که درآن، درپهلوی صدها قبیله، چهارقوم کلان شان ” پنجابی ها، سندی ها، بلوچ ها و پشتون ها” هرکدام درمنطقه یا ایالت خود حکومت ایالتی خودشان را دارند.

دراین کشورها، درپهلوی قوانین ملی، هرایالت ازخود مجلس قانون گذاری دارد که با رای مستقیم مردم تشکیل میشود، حکومت محلی و بودجه محلی خود را دارد.  

درافغانستان اما، برادران افغان ما که قدرت را با نظام قبیله ای دردست دارند، تاکید شان برمتمرکز بودن قدرت است، زیرا درآنصورت، فقط یک قبیله یا قوم بدون احترام ودادن حقوق به سایراقوام کشور، هرطوردلش خواست حکومت میکند و تمامی دارایی های عامه را که مربوط کل ملت است، طبق میل خود غارت کرده و برای قوم خاص خود اختصاص میدهد، بدون اینکه دربرابرتمامی ملت جوابگو باشد. این نظام به دلیل متمرکزبودن، زورگو بودن وغیردموکراتیک بودنش، هیچگاه متضمن دموکراسی و برابری درکشور چند ملیتی ای چون افغانستان نخواهد بود.

درافغانستان که به باورکارشناسان سی وچند قوم مختلف زندگی میکنند که چهارقوم آن اقوام بزرگ هستند؛ هزاره، تاجیک، اوزبیک و افغان، اما به دلیل متمرکزبودن قدرت و فاسد بودن نظام سیاسی، اختیارات نظام به صورت اختصاصی به دست یک قوم یعنی “افغان” افتاده که سایراقوام بزرگ چون هزاره، اوزبیک، تاجیک و ترکمن و بلوچ را ازقدرت پاکسازی نموده و تمامی اختیارات دولتی را دراختیارگرفته اند. دروجود و سایه چنین نظام، به جای اینکه به پیشرفت مملکت سنجیده و پلان ریزی شود، تمام کوشش روی حفظ قدرت ومنفعت قبیله ای متمرکزمیشود و رقابت بجای اینکه روی ساختارسازی و ساختن مملکت صورت گیرد، روی چگونگی قاپیدن قدرت و حفظ آن صورت میگیرد. این نظام بجای اینکه بازدهی مفید برای مردم و کشورداشته باشد، تمام سرمایه های ملی را دردست یک قوم خاص متمرکز نموده و سایرین را ازحقوق شان محروم میدارد. درست مانند وضعیت فعلی افغانستان.

درچنین حالتی دو راه وجود دارد، یکی اینکه سایراقوام هم میکوشند به هرقیمتی شده قدرت را دردست بگیرند تا آنان نیزبتوانند به نوبه خود ازچنین مزایایی برخوردارشوند، و هرگاه قدرت دردست یکی ازاقوام غیرافغان بیافتد، آنان نیز میکوشند، راه قوم افغان را به پیش ببرند، چون میدانند این قدرت ماندنی نیست.

درحالیکه اگربا نظام فدرالی تمامی اقوام بزرگ افغانستان ، حکومت ایالتی خود را داشته باشند ودرتصمیم گیری ایالتی خود نقش ایفا کنند، برای جنگ قدرت نیازی نخواهد بود، چون درآنصورت ایالت ها با حفظ نظام ایالتی خود، به برابری نسبی ای رسیده وهرکدام مصروف ساخت و سازمنطقه خود و برآورده ساختن نیازهای شهروندان خود خواهد بود که بجای جنگ کسب قدرت، باعث ایجاد رقابت سالم خدمتگذاری به شهروندان و پیشرف ایالتی خواهد شد.

درصورت فدرالی شدن، هرایالت، دارای مجلس و حکومت محلی خود براساس خواست و رای مردم خود خواهد بود که با درآمد و دارایی های منطقه ای خود میتواند بودجه خود را طرح نماید و پروژه های انکشافی و عادی خود را با آن ترتیب دهد.

فعلا که قدرت دردست یک قوم خاص “افغان” است، بی عدالتی و دزدی به نفع یک قوم وقبیله خاص به گونه فزاینده ای موج میزند.

به گونه مثال، دربودجه سال مالی 2007 میلادی، بودجه ولسوالی “پنجوایی”ولایت  قندهار40 میلیون دالربوده درهمان سال بودجه کل ولایت دایکندی 40 هزاردالرکه ازآن پس، همه ساله چنین بی عدالتی درهمه نقاط افغانستان جریان داشته است، پس کجاست عدالت درچنین نظام و چنین طرزحکومت داری؟!

اما وقتی، نظام فدرالی سرکارشود، یک شخص فاسد وفاشیست و دزد نمیتواند ازکابل برای ایالت هزارستان یا ایالت بلوچستان، یا ایالت خراسان یا ترکستان بودجه درنظربگیرد.

درآنصورت، وقتی یکی ازایالتهای هزارستان، بلوچستان، خراسان یا پشتونستان بخواهد برای منطقه خود طرح های بازسازی و انکشافی داشته باشد، ازبودجه ودرآمد ایالتی خود استفاده نموده طرحش را اجرا مینماید.

نکته دیگر خوبی نظام فدرالی درآزادی های ایالتی مطابق نیاز و خواست شهروندان آن ایالت است، مثلا وقتی درایالت پشتونستان برادران افغان بخواهند یک نظام طالبانی یا داعشی را حاکم نمایند، سایرایالات نمیتوانند اعتراض کنند، زیرا هدف نظام ایالتی برآورده ساختن خواست مردمان مختلف کشورمطابق سنن وعنعنات شان است.

پایه گذارطرح نظام فدرالی درافغانستان، شهید وحدت ملی، “استاد عبدالعلی مزاری” بود که حدود سه دهه پیش، ایجاد نظام فدرالی را پیشنهاد کرد تا با روی کار شدن یک حکومت مردم سالار، ازجنگ های داخلی جلوگیری شود، اما حکومت آن وقت، به آن پختگی لازم نرسیده بود تا اهمیت چنین نظام را درآن مقطع زمانی درک کند. 

خوبی نظام فدرالی دراینست که هیچ قوم و قبیله خاص نمیتواند خواسته های قبیله ای و منطقه ای خود را بالای کل کشورتحمیل نماید وهرایالت خود با برنامه هایی که دارد اداره منطقه ای خود را پیش میبرد.

هرایالت دردرآمد زایی، ترتیب بودجه ایالتی وتخصیص بودجه برای برنامه های فرهنگی، انکشافی و بازسازی منطقه خود ازخودمختاری برخوردارخواهد بود، درآنصورت با رقابت سالمی که بوجود خواهد آمد، دیده خواهد شد؛ داگزدا میدان!

چون نظام فدرالی قدرت چند نفرمحدود و استفاده جو را خلع میکند و قدرت را ازنظام چند نفره قبیله ای قوم خاص به صاحب اصلی آن یعنی مردم افغانستان میدهد، ازآن جهت نظام قبیله ای و جمهوریت نیم بند سه نفری حتا ازمطرح شدن نام آن میترسد. 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

0 دیدگاه
scroll to top